مولودی آقا امام زمان (عج)
دیشب مثل هرسال خونه حاج عمو مولودی بود .
ساعت 8 بود که با عمه ها رفتیم مولودی. رومینا هم با مامانش اومده بود.
قرار بود خانم مداح بعد از نماز مغرب بیاد ولی خیلی طول داد و ساعت نه و نیم بود که اومد.
دعای توسل خوند و بعدش هم شروع کرد به مولودی خونی .
فاطمه هم از وقتی رفتیم همه اش در حال بازی کردن با بچه ها بود .
چند باری هم که خواستم ازش عکس بگیرم به زور آوردمش .
زن عمو توی سفره تسبیح می ذاره و آخر مراسم به اونایی که مشکل دارن یا حاجتی دارن می ده . هر کسی تسبیح رو برداشت اونو گرو نگه می داره تا سال آینده و اگه حاجتش بر آورده شد برای سفره سال آینده تسبیح می آره . خیلیا با نیت این تسبیح ها رو بر داشتن و حاجت گرفتن . یکی از اونا خودم بودم که دختر نازم خدا به واسطه آقا امام زمان(عج) و ائمه بهم داد.
امسال هم برای دوست خوبم که منتظر جوابه نیت کردم و یه تسبیح براش برداشتم. خیلی براش دعا کردم . انشاالله که جواب بگیره .
سفره مولودی آقا امام زمان (عج)
اینم دختر گلم که تا بهش می گم مامان یه ژستی بگیر زود دستش رو می ذاره زیر چونه اش.
رومینا خانم
خانمی با خودش بر چسب آورده بود و به هیچ کس نمی داد . فقط بچه ها رو دور خودش جمع می کرد و هر دفعه یکیشون گریه می انداخت.
به رومینا گفتم بشین تا ازت عکس بگیرم اونم همون جا نشست .عزیزمی
.
اینم تسبیحی که برای دوستم برداشتم .