فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

ثبت نام مهد کودک

1391/6/21 16:44
نویسنده : fateme
396 بازدید
اشتراک گذاری

آخرش موفق شدم برم و فاطمه رو موقتا"برای یکماه ثبت نام کنم .

دیروز با هم رفتیم خانه ی بازی نیما نی و شهریه رو بهشون دادیم .مسئول اونجا گفت سی ام شهریور برید فروشگاه ماهور و کتاب هاش رو تحویل بگیرید.

فاطمه جزء نو باوه های 2 بود .

اونجا کمی بازی کرد و قرار شد اول مهر بریم مهد.

ساعت شروع کلاسها 7:30 دقیقه صبح تا  2بعد از ظهره ، خانم مربی گفت که اگه نمی تونید صبح زود از خواب بیدارش کنیدو بیاریدش می تونید  ساعت 9 صبح اونو بیارید چون آموزشهای ما از ساعت 9 به بعد شروع می شه.

البته فاطمه بامن شرط کرده که منم اونجا بشینم ومن بهش گفتم اگه خاله آذر(مامان رسول ) رسول رو آورد و اونجا نشست منم میشینم ولی اگه اون رفت منم باید برم وتو اونجا با رسول تو یه کلاس برای خودتون بازی کنید .

فعلا" که قبول کرده تا ببینم چی می شه .

دعا کنید که بمونه.

کیفیت عکاسا خیلی خوب نشده چون با موبایلم عکس گرفتم ولی برای یادگاری خوبه

توی حیاط خانه ی بازی

این عکس 4*3 رو دادم برای ثبت نامش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان ریحان عسلی
21 شهریور 91 16:58
سلام
ای جونم چه عکس 3.4 قشنگ افتاده
ایشالا که موندگار باشه و از مهدش خوشش بیآد


چهار تا عکس ازش گرفتم این یکیش بود هر کاری کردم سه تای دیگش اسکن نشد.حالا اگه درست شد اونا رو هم می ذارم
بابای دوقلوها
21 شهریور 91 17:22
هووراااااااا
انشالله که هم شما هم فاطمه گلی همیشه موفق باشید

عکساشم خوشگله


مرسی عموجون
چشاتون قشنگ می بینه.
مامان رومینا
21 شهریور 91 22:06
اگه شنا داشته باشه حتما بیشتر خوشش میاد و میره .ایشالا که میره.تشویقش کن بگو اگه تا اخر مهدتو بری فلان اسباب بازی که دوست داری رو واست میخرم.


از بس اسباب بازی خریدم براش دیگه اشباع شده . کار ما از اسباب بازی گذشته .
حالا دفتر نقاشی ومدادومدادرنگی براش خریدم کادوکردم که روز اولی که رفت بدم به مربیش تا بهش بده گفتم شاید اینم یه نوعی تشویق برای رفتنش باشه.
عسلی
22 شهریور 91 12:23
سلام خوب خداروشکر مهد کودک برای سن فاطمه نیازه


آره حتما" باید بره . تا کمی وابستگیش کمتر بشه برای وقتی که می خواد بره مدرسه .
دعا کن که بمونه.
مریم
23 شهریور 91 0:12
نظروم نیومد سیت؟
مامان سارا
24 شهریور 91 22:40
سلام
ایشالا که بتونه با شرایط کنار بیاد سارای ما که هر کاری کردیم حریفش نشدیم



به مامان دو تا ازدوستاش هم گفتم بیان اونجاثبت نام کنن شاید به هوای اونابمونه.
مامي نسيم( مامان ملودي )
25 شهریور 91 9:13
انشا الله كه ميمونه عزيزم اين مهد كجا هست آدرسش؟


خانه بازی نیمانی توی خیابون عاشوری کوچه روبروی خیابون درمانگاه خیبر .سرکوچه یه تنظیم موتوره .
مریم
25 شهریور 91 13:52
چهارشنبه میریم


به سلامتی برید.
اونجا جاگیر شدین خبروم کن .
ولی فکرکونوم می ری مدرسه کمتر بیی از مون سربزنی.
مامان امیرحسین ومحیا
25 شهریور 91 15:15
من آپمممممممممممممممم
ستاره زندگی
26 شهریور 91 10:19
اگر خوتون صبور باشید و با مربی ها همکاری کنید حتما خواهد ماند
عزیزم من این دوران را طی کردم


ممنونم از راهنمایتون.
علی
27 شهریور 91 10:55
سلام خاله جون

ممنون اومدی سر زدی

زود برمیگردم

یاعلی


خدا پشت وپناهت.
عروسک خانوم
27 شهریور 91 12:49
یاد اولین روز مهدکودک خودم افتادم
ستاره زندگی
27 شهریور 91 14:23
ممنون که به ماسر زدید.امیدوارم دوستان خوبی باشیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد