فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

انجام تکلیف مدرسه

1392/10/15 8:40
نویسنده : fateme
819 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه صبح فاطمه جونم از خواب بیدار شد خواب صبحونش رو خورد و رفت حموم . بعد که از حموم بیرون اومد نوبت نوشتن تکالیفش بود. هفته پیش هم چون مریض بود مدرسه نرفته بود و کمی تکالیفش زیاد بود . البته بیشتر تکالیفش رنگ آمیزی بود .

پسندها (1)

نظرات (13)

SaYa
8 دی 92 10:05
سلام عزیزدلم خوبی ای جانم چه حس خوبیه شاهد بزرگ شدن عزیزدلت باشی هرلحظه... یه روز از دانشگاه رفتنش مینویسی عزیزم عزیزم ممنونم که اومدی و مثل همیشه شرمنده کدی منو قربونت برم رمز اون پست یادگاری برداشتم تا همه دانلود کنن و اینکه عکسامونو که گذاشتم رمز اونو حتما برات میفرستم خوشگلم
fateme
پاسخ
ممنونم عزیزم
خواهر فرناز
8 دی 92 13:55
سلام در يكشنبه اخر ماه صفر(يعني امروز) براي گشايش كارها و رزق و روزي فراوان و حلال سوره هاي (انشراح-التين-نصر- اخلاص- ناس- فلق-حمد) هر كدام هفت مرتبه قبل از غروب افتاب بخوانيد التماس دعا
fateme
پاسخ
چشم حتما" . عزیزم محتاجم به دعات.
(زهره)مامان فاطمه
8 دی 92 16:00
آفرین به فاطمه خانم گل گلاب که روز جمعه به همه کارهالش میرسه ایشااله فاطمه منم همینطوری باشه. راستی عزیزم با 2تا پست جدید در خدمت هستم
مامان ریحان
10 دی 92 11:37
سلامممممممممممممم خوبی ؟ خوشی ؟ چه خبرا ؟ آفرین به فاطمه گلی که جمعه ها زود بیدار میشه و نمیذاره مامان و بابا بیشتر بخوابن و صد آفرین بهش که تکالیفشو با شوق و ذوق انجام میده حالا چرا با روسری نشسته تو خونه
fateme
پاسخ
سلام ، عزیز دلوم به جای اینکه فاطمه نذاره بخوسیم بابای فاطمه سحر خیزن و نمیله بخوسیم. روسریش هم وقتی حمومش می دوم نمیله با سشوار موهاش خشک کونوم به خاطر اینکه سرما نخوره روسریش سرش می کونوم.
♥ مامی ملودی جون ♥
12 دی 92 10:38
ای ونم چقدم ماشا الله دفترش مرتبه آفرین دختر خوب .
مامان آناهیتا
13 دی 92 1:25
ای جونم عزیزم موفق باشی نازنین خاله
مریم--------❤
13 دی 92 21:08
سلام عزیزم به به فاطمه خانم درس خون و مرتب
مریم--------❤
13 دی 92 21:09
با روسری چقد ناز شـــــــــــــــــــــــده
مامان رومینا
14 دی 92 0:34
روسری چقد بهش میادمیگما زن دایی با این روسری خیلی شبیه خواهرتون شده
مریم--------❤
15 دی 92 10:56
همینجوری اومدم وبت دبدم چیز خاصی نیست ولی گفتم دست خالی نیومده باشم یه حاضری زدم که بدونی سر میزنم
مریم طلایی❤
4 اردیبهشت 93 20:08
سلام چی کار کنم دیگه...کلی درس و مشق و....هیچ وقتی نمیمونه برام...!یکمی هم وسطش اگه وقتی موند سعی میکنم با اینترنت پرش نکنم
مریم طلایی❤
4 اردیبهشت 93 20:10
روزت با تاخیر مبارک
مریم--------❤
24 اردیبهشت 93 22:54
حرفهاي ما هنوز ناتمام... تا نگاه مي کني: وقت رفتن است بازهم همان حکايت هميشگي ! لحظه ي عظيمت تو ناگزير مي شود آي... ناگهان چقدر زود دير مي شود!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد