شروع سال تحصیلی
گل قشنگم امروز کلاس اولی شد.
فاطمه امروز صبح ساعت شش از خواب بیدار شد. دست و صورتش رو شست ؛ مسواکش رو زد بعد از خوردن صبحانه لباساش رو پوشید با هم به مدرسه رفتیم.
یک ساعتی توی مدرسه معطل شدیم تا بقیه بچه ها اومدن.
توی این فاصله من با فاطمه توی مدرسه دوری زدیم و همه جای مدرسه رو بهش نشون دادم.
مراسم جشن شکوفه ها با تلاوت قرآن مجید آغاز شد.
بعد مدیر مدرسه صحبت کرد و معاون و معلمان کلاس اول رو معرفی کرد.
دو تا کلاس اول بودن ؛ اول الف و اول ب .
فاطمه توی کلاس اول ب افتاد. توی مدرسه یکی از دوستای همکلاسی مدرسه ام رو دیدم. اون هم دخترش رو آورده بود. به فاطمه گفتم یه زمانی من و دوستم همکلاس بودیم حالا شما بچه ها با هم همکلاس شدید.
مدیر مدرسه یه دفترچه یادداشت و یه لقمه نون و پنیر به بچه ها داد و بعد از اون هر کسی به کلاس خودش رفت.توی کلاس بهشون کتاب دادن و با کیک و آب میوه ازشون پذیرایی شد.