فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

نرفتن فاطمه به مهد

1391/7/2 14:54
نویسنده : fateme
232 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب فاطمه  گفت : مامان من فردا نمی روم خانه ی بازی گفتم : چرا گفت: آخه خانمه نمی ذاره که تو هم بمونی .

بعد گفت مامان تو رو به جان محمد منو ببر اونجایی که صبا(دختر پسرخاله باباشه) ثبت نام کرده .

بهش گفتم اول بگو ببینم محمد کیه که می گی به جان محمد .

پیش خودم فکر کردم با دائیشه ، آخه من بعضی وقتا میگم به جان محمدمون (برادرم) قسم.

دیدم بهم گفت خوب همون که امامه دیگه .منظور فاطمه حضرت محمد(ص) بود.

میگن هر چیزی بگی بچه زود یاد می گیره .حالا فاطمه است دیگه . شنیده  که قسم می خورن اونم یادگرفته.

گفتم خوب من فردا می رم ببینم مهدکودکه جا داره یا نه .

صبح ازخواب بیدارش کردم و بردمش پیش زن عموش و خودم رفتم مهدکودک فرشته ها.

وقتی رفتم دیدم مسئول اونجا همکلاسی دوران راهنمائیمه .

من چیزی نگفتم وآشنایی ندادم.سلام کردم وگفتم که اومدم برای ثبت نام دخترم گفت : چند ساله شه گفتم :چهار سال ونیم گفت: متاسفانه این کلاسمون پر شده و جا نداره گفتم :حالا شما یه کاری بکنید.گفت: دیر  اومدید.

دیگه قضیه رو براش تعریف کردم و گفتم دوستش اینجا ثبت نام کرده حالابه امید اون اومدم شما هم یه لطفی کنیدثبت نامش کنید .

بعد گفت تو چشم خیلی آشنایی گفتم همکلاست بودم.  دوباره سلام و احوالپرسی خلاصه ازبند پ استفاده کردیم و قرارشد که چهار شنبه زنگ بزنم و بهم بگه که چکارکنم.

اومدم تاکسی گرفتم و رفتم خانه ی بازی برای پس گرفتن شهریه.

متاسفانه خانمه گفت که شما تعهدنامه پرکردید و میدونید که شهریه پس نمیدیم .

گفتم وقتی بچه ام نمی آد  چکارکنم گفت بعد از ظهرها بیارش که فقط بازی کنه گفتم اصلا" به هیچ صراطی مستقیم نیست پاش کرده تو یه کفش میگه من اینجا نمیآم .

کلی برام صحبت روانشناسی کرد مثل اینکه رفته بودم پیش مشاور .

گفتم تمام صحبتهایی که کردید قابل قبوله .

دیروز من فقط دوساعت آوردمش باید بابت دو ساعت  100هزار تومن پول بدم .خدا خوشش می آد ؛  که شما بنده ی خدائید خوشتون بیاد .

وقتی اینجوری گفتم گفت شمانفر پنجم هستین که اومدین و می گید بچه ام نمی آد حالا تکلیف من چیه منم می خوام حقوق مربیهارو بدم. اگه پول شما رو پس بدم حقوق اونا روچطوری بدم .حرف زور می زد.

گفتم این مشکل شماست مشکل من که نیست .

سرتون رو درد نیارم خانم راضی نشدکه پول روبهم پس بده .ولی وقتی خواستم بیام گفت بهت قول نمیدم ولی اگه تا آخرماه یک نفرجایگزین فاطمه شد من شهریه روبهت پس میدم و این هم فقط به شما یعنی به کس دیگه اینو نگو .

منم قبول کردم و اومدم .حالا ببینم می تونم این صدهزار تومن رو زنده کنیم یانه؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ریحان عسلی
2 مهر 91 16:53
خا خوبن که راضی شده مهد دیگه ایی بره
اینجا ایرانه شوخی نیستش یعنی کشوری که با بند پ خیلی کارا راه می افته


حالا راضی شده .ولی نمی دونم اینجابمونه یا نه .فکرکنم باید یه چهار صد پونصد تومنی ضرر کنم تا خانم
یه جایی بره.
مامان رومینا
2 مهر 91 17:56
ای بابا فاطمه گلی چرا نرفتی عزیزم؟؟؟؟زن دایی مملکت مائه دیگه اگه میدادن من تعجب میکردمحالا ایشالا یکی جایگزین شه پولتونو پس بدن


انشاالله .خدا از زبونت بشنوه.
مامان رومینا
2 مهر 91 22:23
خصوصی
مامان سارا
2 مهر 91 23:15
سلام گل دخترم.مامان می گه برو گوش بده خاله.حتما مامان خیلی دوست داره که بهت می گه چه کاری رو انجام بدی.ایشالا پولتون رو پس بگیرین اخه این پول زوره که می گیرن
مامان آرینا موفرفری
3 مهر 91 0:57
عجب !!!!!!:
علی
3 مهر 91 9:42
عجب فیلمیه طرف

چه حکایتی داره این مهد

حالا این مهده ببین من واسه ثبت نام دانشگاه تو شهر غریب چی کشیدم!!!!!!!!!!!!!!!!


اون که حرفش نزدنیه.
مامان رومینا
4 مهر 91 0:27
کامنتام میرسه به دستت زن دایی؟؟


آره دوتا کامنت فرستاده بودی یکی رمز بود یکی دیگه درموردنرفتن فاطمه به مهد.
ستاره زندگی
4 مهر 91 7:50
عجب روزگاری شده؟؟!!


آخرش شهریه رو ازش گرفتم.هورا موفق شدم.
مامان امیرحسین ومحیا
11 مهر 91 12:30
جنگ جنگ تاپیروزی....


حالا که تقریبا" پیروزیم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد