فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

بدون عنوان

1391/9/10 16:43
نویسنده : fateme
273 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه سوم آذر 8محرم:

دربوشهر روز 7محرم گهواره علی اصغر درست می کنن و روز هشتم اهالی محل جمع می شن و گهواره علی اصغر (ع) رو تو کوچه های اطراف محله  دور می دن و هر خونه ای که بچه داره و نذر کرده که بچه اش رو توی گهواره بذاره .گهواره رو توی حیاطشون می برن و بچه رو توی گهواره می خوابونن و یه نفر براش لالایی می خونه . صاحب خونه هم شیرنی و یا پول نقد .هر چیزی که نذر کرده باشه به اونی که لالایی می خونه می ده . در آخر پولها یی روکه جمع کردن به بانی مسجد میدن برای خرج مراسم عزاداری.

آقا جون چون بانی مسجد است.برای عزادارا ناهار درست می کنه و ظهر برای خوردن غذا به خونه آقا جون می آن . که مامان جون زحمت کشیدن پخت غذا رو می کشه.مامان جون قیمه بوشهری با شکر پلو ( شیرین پلو) درست می کنه . ما هم از صبح رفته بودیم اونجا که به مامان جون کمک کنیم.

روز شنبه چهارم آذر 9محرم:

صبح رفتیم خونه ننه بزرگ .آخه طبق روال هر ساله که ننه خدا بیامرز نذر داشت آش رشته درست کنه . عمه هم نذر اون رو دوساله که ادامه داده .پارسال یکی دو هفته ای می شد که ننه بزرگ فوت کرده بود و همه خیلی ناراحت بودیم که نیستش .وامسال هم دومین سالی بود که ننه بین ما نبود .ولی نذرش رو عمه ادا کرد.

هرسال زن عمو مهناز آش رشته رو درست می کرد . ولی امسال چون برادرش غذا نذری داشت رفته بود به اونا کمک کنه و من و زن عمو میترا آش رشته درست کردیم .تعریف نباشه هرکسی از آشه رو خورد گفت خیلی خوشمزه شده . آش رشته رو توی روضه بین عزادارا قسمت کردیم.

شبش هم که شب عاشورا بود بعد از مراسم خونه ننه اینا با فاطمه رفتیم مسجد که تا صبح اونجا بمونیم ولی فاطمه خوابش برد و مجبور شدم که بیام خونه.

روز یکشنبه پنجم آذر 10محرم :

صبح رفتیم خونه آقا جون اینا و  مامان جون آش رو توی ظرف کرده بود و ما هم رفتیم اونا رو قسمت کردیم.

بعدش رفتیم غذای نذری آوردیم خورشت سبزی و زرشک پلو با مرغ و قیمه و شکر پلو . ظهر ناهار همه خونه آقا جون بودیم.

شب هم شام غریبان بود که قرار بود بعد از روضه بریم شام غریبان که بارون اومد و نشد که به مراسم بریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان ریحان عسلی
10 آذر 91 17:01
سلام عزاداری ها و نذری هاتونم قبول به به قیمه ی بوشهری عاشقشممممممممممم
مامان ریحان عسلی
10 آذر 91 17:06
خدا ننه بزرگم قرین رحمت کنه روحش شاد


خدا رفتگان شما هم بیامرزد..
مامان کوثری
10 آذر 91 17:47
مسابقههههههه از وبلاگ جدید نی نی مد دیدن کنید نظر بدین و عکس نی نی فشن های خودتون رو برامون بفرستین تا تو وبلاگ بگزاریم و همه از تیپ و مدل لباس هاشون لذت ببرن و استفاده کنن http://ninimod.niniweblog.com/ راستی تو مسابقه ما هم شرکت کنید
علی
10 آذر 91 19:16
قبول باشه

التماس دعا


ممنونم علی جون .
منم محتاج دعای شماهستم.
خاله جون
11 آذر 91 16:39
قبول باشه عزیزم
مرواتون همه سال


ممنونم مروای شما هم همه ساله باشه عزیزم.
مامان رومینا
12 آذر 91 10:47
آآآآآآآآآآآآره آشه واقعا خوشمزه بود.دستتون درد نکنه


مائیم دیگه .نذری داشتی بیام برات درست کنم.
مامان ساجده
12 آذر 91 15:56
سلام عزیزم متین تو مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده اگر به این ادرس برید و بهش رای بدید ممنون میشم با تشکر کد عکس 0026 در ضمن ميتونيد به متين دو بار راي بديد http://ninimod.niniweblog.com تا پنج شنبه مهلت داره
علی
12 آذر 91 19:33
سلام مرسی سر زدی خاله والله درسا خوبن مشغولم به خوندن که شرمنده ی کسی نشم راستش ولی 3 واحد ریاضی 1 رو میخوام حذف کنم اونم ایراداز استادشه و همه باهاش حذف کردن بهم سر بزن دوباره این روزا خیلی تنهام
مامان رومینا
12 آذر 91 23:07
سلام.اگه لطف کنید به رومینای من که تو مسابقه نی نی فشن شرکت کرده رای بدید ممنون میشم اینم لینک مسابقه ستhttp://ninimod.niniweblog.com/کد رومینا0021هست.رای گیری تا روز 5شنبه ست.ممنون
♥ مامي ملودي جون ♥
13 آذر 91 9:15
نگلم پدر شوهر من اسماعيل سليميانه مادر شوهرم هم مريم دادفره خواهر آقاي دادفر كه نماينده بوشهر بود
علی
13 آذر 91 20:00
علی
14 آذر 91 11:52
اینم گل اموز تقدیم به خاله خودم که سرش شلوغه روضه و قرانه

منم دعا کن


دستت درد نکنه .
حتما" برات دعا می کنم. اگه خداقبول کنه.
علی
16 آذر 91 17:58
سلام هروقت برگشتین پای نت سریع بهم سر بزنین یه پست گذاشتم واقعا درد ناکه راجعبه اون سوالا راستش راجعبش فک نکردم فک میکنم وبهتون میگم راجعه قران راستش امروز تا آخر جاثیه خوندم یکم جاماندم گفتم هر تموم شد بگم برنامه بهم بدین که خودتون گفتین چشم روزی دو حزب جلو میرم بعد حزب های که از اول نخوندم میخونم چشم ممنونم از حضورتون یا علی
مریم--------❤
17 آذر 91 18:41
دلم گهواره میخواد اینجا معلوم نیست چی میخووننن همش میگن بالام بالام(آخه تو تهران همه ترکن تو روضه ها هم ترکی میخونن به بچه هم میگن بالام)
مریم--------❤
17 آذر 91 18:41
اوووووووووووه قیمهههههههههههههههههههه میخواااااااااااااااااااااااااااااام
مامان ثنا و ثمین
18 آذر 91 14:13
سلام خانومی.عزاداریهاتون قبول باشه. چه رسم قشنگی
علی
18 آذر 91 18:50
سلام ممنونم مرسی اومدین باشه دعا میکنم درست شه زود تر بیایین بهم سر بزنین منتظرتونم یاعلی
مامان آناهیتا
1 دی 91 1:11
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد