بدون عنوان
روز جمعه سوم آذر 8محرم:
دربوشهر روز 7محرم گهواره علی اصغر درست می کنن و روز هشتم اهالی محل جمع می شن و گهواره علی اصغر (ع) رو تو کوچه های اطراف محله دور می دن و هر خونه ای که بچه داره و نذر کرده که بچه اش رو توی گهواره بذاره .گهواره رو توی حیاطشون می برن و بچه رو توی گهواره می خوابونن و یه نفر براش لالایی می خونه . صاحب خونه هم شیرنی و یا پول نقد .هر چیزی که نذر کرده باشه به اونی که لالایی می خونه می ده . در آخر پولها یی روکه جمع کردن به بانی مسجد میدن برای خرج مراسم عزاداری.
آقا جون چون بانی مسجد است.برای عزادارا ناهار درست می کنه و ظهر برای خوردن غذا به خونه آقا جون می آن . که مامان جون زحمت کشیدن پخت غذا رو می کشه.مامان جون قیمه بوشهری با شکر پلو ( شیرین پلو) درست می کنه . ما هم از صبح رفته بودیم اونجا که به مامان جون کمک کنیم.
روز شنبه چهارم آذر 9محرم:
صبح رفتیم خونه ننه بزرگ .آخه طبق روال هر ساله که ننه خدا بیامرز نذر داشت آش رشته درست کنه . عمه هم نذر اون رو دوساله که ادامه داده .پارسال یکی دو هفته ای می شد که ننه بزرگ فوت کرده بود و همه خیلی ناراحت بودیم که نیستش .وامسال هم دومین سالی بود که ننه بین ما نبود .ولی نذرش رو عمه ادا کرد.
هرسال زن عمو مهناز آش رشته رو درست می کرد . ولی امسال چون برادرش غذا نذری داشت رفته بود به اونا کمک کنه و من و زن عمو میترا آش رشته درست کردیم .تعریف نباشه هرکسی از آشه رو خورد گفت خیلی خوشمزه شده . آش رشته رو توی روضه بین عزادارا قسمت کردیم.
شبش هم که شب عاشورا بود بعد از مراسم خونه ننه اینا با فاطمه رفتیم مسجد که تا صبح اونجا بمونیم ولی فاطمه خوابش برد و مجبور شدم که بیام خونه.
روز یکشنبه پنجم آذر 10محرم :
صبح رفتیم خونه آقا جون اینا و مامان جون آش رو توی ظرف کرده بود و ما هم رفتیم اونا رو قسمت کردیم.
بعدش رفتیم غذای نذری آوردیم خورشت سبزی و زرشک پلو با مرغ و قیمه و شکر پلو . ظهر ناهار همه خونه آقا جون بودیم.
شب هم شام غریبان بود که قرار بود بعد از روضه بریم شام غریبان که بارون اومد و نشد که به مراسم بریم.