فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

جشن تولد 5 سالگی

روز پنجشنبه 8 فروردین 92(با 8 روز تاخیر تولد گرفتیم) کارت دعوت فلش راهنما  خوش آمد گویی کیک تولد (مثلا" این شکل کیتی ) اولین مهمونای فاطمه میز پذیرایی دوستای فاطمه بچه ها می پریدن برای برف شادی میز شام هدیه دوستان هدیه مامان و بابا دستبند و آهو هدیه عمه زری ...
10 فروردين 1392

تعطیلات نوروز 92

روز پنجشنبه اول فروردین با عمه ها از بوشهر به طرف آبادان حرکت کردیم . ساعت دو ونیم بعد از ظهر رسیدیم . یه چرخی تو شهر زدیم . بابا ما رو برد و خونهشون که قبل از جنگ اونجا زندگی می کردن رو بهمون نشون داد. عمه بتی که برای اولین بار بعد از جنگ می اومد آبادان خیلی ناراحت شد و وقتی ازش پرسیدم چه حالی داری بهم گفت قلبم درد گرفت . عمه اون موقع 7 سالش بوده که از شهرشون بیرون اومدن و دیگه نیومده بود اونجا. بعد رفتیم ناهار خوردیم و چون شب جمعه بود رفتیم قبرستان سر خاک عموی فاطمه که شهید شده. اونجا یه حال و هوایی بود که دوست ندارم براتون تعریف کنم . چون بعد از چندین سال عمه ها سر خاک اومده بودن خیلی صحنه ناراحت کننده ای بود . اگه بخوام همی...
7 فروردين 1392

اولین پست سال 1392

بارالها! اطرافیانی دارم که جزء بهترین بندگانت هستند ، به آبروی آنها آبرویم را افزون بخش و به عزتشان عزتم را ... در میان خلق عزیزشان گردان و در این سال جدید بهترینها را برایشان مقرر فرما . سال نو رو به همه ی دوستای گلم تبریک می گم.   ...
7 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد