رفتیم عکاسی
دیروز منو فاطمه با یاس و خاله صدیقه رفتیم عکاسی خانه هنر که عکس بگیریم. فاطمه با یاس یه دونه عکس با هم گرفتن. امروز با خاله صدیقه رفتیم که عکسا رو برای چاپ انتخاب کنیم. توی عکسای از بس که فاطمه و یاس اذیت کردن خانمی که عکس می گرفت عصبانی شد و باهاشون دعوا کرد. منم بهش گفتم خانم اینا بچه هستن شما بهشون می گید این مدلی بایستید تا بری عکس بگیری ژستشون بهم می خوره دیگه دعوا نداره شما باید حوصله داشته باشید. فقط سه تا عکس از فاطمه گرفت و نذاشت با لباسای دیگه ای که براش برده بودم عکس بگیره . آخر سر هم معذرت خواهی کرد که ببخشید من کمی عصبی شدم. 45 روز دیگه گفت بیاید عکسا رو که آماده کردیم رو ببینید اگه پسندید براتون ...