آبله مرغون
ديشب كه از خونه آقا جون برگشتيم خونه صدات گرفته بود .
بابا گفت چرا صداي فاطمه گرفته گفتم حتما" آلرژيه ؛ آخه چند روز پيش هم همين طوري بودي ولي زود خوب شدي. يه نيم ساعت كه گذشت ديدم داري سرفه مي كني . اومدي گفتي مامان من گلو م درد مي كنه . آب بيني هم دارم .
باباش گفت ديدي بچه سرما خورده مي گي آلرژيه .ديدم آره حق با بابا جونه .
خلاصه صبح كه شد وقتي از خواب بيدار شد ديدم هنوز سرفه مي كنه و سرفه هاش هم خلط داره . از ساعت 11/30 دقيقه بود كه شروع كردم مطب دكتر زنگ زدن براي نوبت تا ساعت 12/15دقيقه بود كه منشي گوشي برداشت و بهمون نوبت داد.
ساعت 1بود كه رفتيم دكتر .خانم دكتر معاينه اش كرد و گفت چيزي نيست يه سرما خوردگي ساده است
بعد يادم اومد كه پسر همسايمون ديروز آبله مرغون گرفته
به خانم دكتر گفتم نكنه فاطمه مي خواد آبله مرغون بگيره
اون هم گفت ممكنه چون الان ويروسش تو هواست و علائم آبله مرغون سرما خوردگي ساده و تب است. حالا از ظهر كه ما اومديم خونه فاطمه مي گه مامان من كي آبله مرغون مي گيرم .
بهش مي گم مامان خدا نكنه ولي خوب اگه گرفتي زود خوب مي شي. حالا من و فاطمه منتظر آبله مرغون هستيم كه آيا بياد يا نياد.