فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

اولین خرید وسایل کیتی

1391/8/14 22:13
نویسنده : fateme
5,389 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ظهر که رفتم مهد کودک دنبال فاطمه باباش زنگ زد و گفت مغازه کنار بانکمون لباس پشمی آورده ، گفت سارافونهای قشنگی داره اگه می تونی فاطمه رو بیار تا بریم براش لباس بخریم .

ساعت 11:30دقیقه بود تاکسی گرفتیم و رفتیم پیش بابا.

باهم رفتیم مغازه برای خرید لباس ولی متاسفانه ژاکتی که باباش براش انتخاب کرده بود اندازه اش نشد .دوتاسارافون قشنگ هم بود هر کاریش کردم نیومد پرو کنه .

آخه روبروی اون مغازه ، یه مغازه ای بود که تموم وسایل کیتی داشت از لوازم تحریر گرفته تا تلفن ، پنکه رومیزی ، جادستمال کاغذی و....................

فاطمه مستقیم رفت تو مغازه بدون اینکه چیزی بگه . خب منم مجبور شدم برم دنبالش که بیارمش . داخل مغازه شدن همانا و بیرون نیومدن فاطمه همانا.

خلاصه من که دنبال وسایل برای اتاقش می گشتم از اون مغازه یه ساعت دیواری یه دونه جا دستمال کاغذی و یه دونه تلفن + ماشین حساب خریدیم .

آخه بگو دختر ماشین حساب می خوای چیکار . حالا حساب و کتابت زیاده ...........

خلاصه امروز گل خانم حدود صد تومنی خرج برداشت.

مبارکت باشه دختر نازم.

از وقتیکه اومدیم مدام می گه بیا ساعتمو بزن به دیوار ، بیا تلفنمو وصل کن زن عمو گفته بهت زنگ می زنم .........

منم بهش قول دادم باید صبر کنه تا همه ی وسایل اتاقش خریده بشه بعدا" همه چیز رو سر جای خودش بذاریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان آرینا موفرفری
15 آبان 91 1:32
مبارک باشه عزیزم چقدر هم خوشگلن
مامي نسيم ( مامان ملودي )
15 آبان 91 11:13
خيلي نازن مباركت باشه عزيزم


ممنونم خاله ی مهربونم
(مامان سارا)
15 آبان 91 11:14
سلام خوبی خاله جون مبارک باشه چقدر نازه خاله به سلامتی غازشون استفاده کنی گلم


مرسی عزیزم
مریم (مامان آرینا)
15 آبان 91 11:29
مبارکت باشه عزیزم به شادی استفاده کنی


مرسی عزیزم
مامان رومینا
15 آبان 91 13:40
مبارکه چه خوشگلنایشالا به خوشی.مامانش زودی اتاق فاطمه رو درست کن ما عجله داریم زود اتاقشو ببینیم


ممنونم خاله رقیه،
هنوز خیلی چیزای دیگش مونده که نخریدم . باید روتختی ، ملحفه ،پرده، قاب عکس و...........بخرم.
مامان ریحان عسلی
16 آبان 91 10:26
سلام
خیلی خوشگلن مخصوصا ماشین حسابش خوب لابد ماشین حسابو واسه این خواسته تا پولایی که باباش شبا میآره خونه رو براتون حساب کنه


می گوما می بواش کارخونه پیل سازی داره که شوا پیلاش سیش حساب کنه.
هههههههههههههههههههههه
مامان امیر مهدی
16 آبان 91 15:20
مبارکت باشن عزیز خاله


مرسی خاله مهربونم
maryam
16 آبان 91 20:28
سلام مامان فاطمه خوبی؟خیلی خوشکلن ......خوش به حال فاطمه


سلام ممنونم ماخوبیم . شماچطورید.
خاله ی مهربون
17 آبان 91 0:13
سلام گلم/مبارکش باشه


ممنونم عزیزم
بابای دوقلوها
17 آبان 91 16:58
صد تومان که چیزی نیست
بانک کنار دستتون بوده
بابایی فاطمه هم که توش کار میکنه

خوشگلن
مبارکت باشه خوشگل خانوم


ممنونم عموجون .
حالا هم از کارمند بانکه پول گرفتیم .
ههههههههههههههههههههههههه
علی
17 آبان 91 20:01
آخه بگو دختر ماشین حساب می خوای چیکار . حالا حساب و کتابت زیاده


اخ که چقدر خندیدم


مبارک باشه

مرسی که سردی


آره دیگه حساب وکتابش زیاده .
از صبح می شینه عددا رو می زنه بعد می گه مامان این چنده.
22رو زده میخونه 2و2 بهش می گم این می شه بیست ودو می گه نه اشتباهه این 2و2

anahita
18 آبان 91 14:15
سلام دوست خوبم وبلاگ زیبایی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی اگه با تبادل لینک موافق خبرم کن با آرزوی بهنرینها


سلام عزیزم .من اومدم ووبلاگتون رودیدم. شمارولینک کردم.
رها
20 خرداد 92 16:33
سلام .اگه منم یه دونه از این ماشین حساب ها بخوام برام میخرید


سلام عزیزم ؛ چشم حتما" می خرم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد