فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

اردو

1391/12/8 13:55
نویسنده : fateme
337 بازدید
اشتراک گذاری

قراره روز چهار شنبه مهد کودک بچه ها رو ببرن اردو .

به والدین گفتن که رضایت نامه بیارید من به بابای فاطمه گفتم اول مخالفت کرد که فاطمه با بچه ها بره ولی وقتی فاطمه بهش گفت همه بچه ها می خوان برن تو هم اجازه بده که منم برم . با کلی گریه و زاری بلاخره باباش قبول کرد.

بچه ام داره روز شماری می کنه برای رفتن اردو.

امروز صبح که خواستم ببرمش مهد بهم گفت :مامان چهار شنبه چند روزه دیگه می شه .

ــ  دو روز دیگه .

ــ یعنی فردا

ــ نه

ــ یعنی فردای فردا

ــ آره

ــ دو روز دیگه می شه فردای فردا

ــ نه مامان بگو پس فردا

ــ نه همون فردای فردا

ــ هر چی شما بگید.

                                    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چند روز پیش از مهد که داشتیم بر می گشتیم بهم گفت مامان خاله ....(مربی مهد ش ) ناخن کاشیده بود . لاک هم زده بود خیلی قشنگ شده بود .

گفتم حتما" ناخن خودش بوده لاک زده خوشگل شده .

گفت نه مامان خودش گفت که ناخن کاشیدم .

بعد بهم گفت مامان همون ناخنایی که اون روز توی دارو خانه دیدیم برام می خری که منم ناخن بکاشم.

حالا شما بگید کاشیدن چه زمانیه .

فکر کنم باید یه زمانی توی ادبیات فارسی براش اختراع کنم.

وقتی یه کلمه رو اشتباه می گه هر چی بهش می گم مامان جون مثلا" بگو کاشته بود نگو کاشیده . همون موقع می گه کاشته بود ولی بعد که تعریف می کنه بر می گرده سر همون کاشیده خودش .

چند تا کلمه هم هست که اشتباه می گه وقتی هم درستش براش می گم به قول خودمون زبونش بر نمی گرده درستش رو تلفظ کنه.

تاریخ :تاخیر

پلاستیک : پلاسکیت

استخر : استرخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

علی
7 اسفند 91 17:35
وای اجیم میخواد بره اردو ایشالله به سلامتی ایشالله خوش بگذه بهش وااای عاشق این جا به جا رف زدن بچه هام شیرین ترشون میکنه کوچولو موچولوی داداشی عزیزم
مامان رومینا
7 اسفند 91 19:53
الهی بگو الان چقدر ذوق داره واسه اردو رفتنتشحالا برگشت کلی واسه پونه تعریف دارهخصوصی
پرهام
7 اسفند 91 22:32
پیش پیش فردای فردا بهت خوش بگذره فاطمه جون
علی
8 اسفند 91 17:05
به به فردا دادره میره اردو دیگه
فک کنم امشب خوابش نبره

نمیدونم ولی فک کنم الان یه عالمه تغذیه خریده و داره برنامه واسه فرداش میچینه

ایشالله بهش خوش بگذره مجددا



آره فردا اگه خدا بخواد می ره اردو .
بهم می گه فردا دیگه چهارشنبه است .من می رم اردو .
علی
8 اسفند 91 17:07
یه دنیا تشکر برای اموزش غذاتون

نمیدونم چی بگم

همین که وقت میزارین برام اندازه یه دنیا شیرینه

ممنونم خاله دستت درد نکنه


درست میکنم خبرت میکنم چطور شده

یاعلی


خواهش می کنم کاری نکردم.
maryam
9 اسفند 91 15:09
سلام بر مامان فاطمه خوب هستید؟؟؟کار خوبی کردید که گذاشتید بره گناه داشت همه دوستاش میرفتن بعد میومدن واسش تعریف میکردم و ناراحت میشد نگران نباشید مربی های مهد خیلی مراقب بچه ها هستند
مامان ریحان عسلی
10 اسفند 91 18:19
سلام
خوش بگذره اردوی بچه های ایی سن خیلی خشن می برنشون تا پارک شغاب میشه اردو
خواهر کوچیک مونم وقتی مهد میرفت وقتی زنگ میزدوم و رفته بید اردو سیم همچین تعریف می کرد مونم میگفتوم حالا کجا رفتی سیما سیما حالا داره نفس نفسم میزنه رفتیم کنار دریا اردو عجب دنیای دارن ایی بچه ها


همون موقع خسش بید تعریف نمی کرد بعدش خفم کرد از حرف زدن.
♥ مامي ملودي جون ♥
13 اسفند 91 10:03
البته مامانش استرخ درست كلمه هست پس فاطمه درست ميگه . ما ايراني ها اين كلمه رو خراب كرديم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد