فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

28اسفند90

1390/12/28 20:02
نویسنده : fateme
273 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح بابا جونت زنگ زد گفت که امروز ظهر نمی آد خونه باید تا شب بانک بمونه  چون آخر ساله و باید حسایاشون رو ببندن .خب ما هم از فرصت استقاده کردیم و اومدیم خونه آقا جون . بعد از ظهر وقتی خواب بودی من رفتم بازار و موفق شدم برات کفش بخرم . ولی چون خودت رو نبرده بودم کفشت برات بزرگ بود حالا مجبورم فردا بریم کقشت رو عوض کنم..تا فردا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان حنا
28 اسفند 90 23:32
رمز آشپزیهام 4882 هست لطفا این کامنت رو هم تایید نکن فقط بهم اطلاع بده که رمزو دریافت کردی موفق باشی عزیزم
شقایق جون ۱۱ ساله
29 مهر 94 14:13
پدر منم بانک داره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد