فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

سرگرمی وبلاگی

1392/3/16 17:17
نویسنده : fateme
408 بازدید
اشتراک گذاری

بزرگترین ترس از زندیگیت؟

جدایی از خانواده

اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چی کار میکردی؟

می رفتم خونه خدا


اگر غول چراغ جادو توانایی براورده کردن یک آرزو بین 5 الی 12 حرف رو داشته باشه آن ارزو چیست؟

سلامتی دخترم

از میان اسب سگ پلنگ گربه و عقاب کدام یک را دوست داری؟ 

اسب


کارتون مورد علاقه کودکیت؟

لولک و بولک ، گوریل انگوری ، بابا لنگ دراز


در پختن چه غذایی تبحر نداری؟

قورمه سبزی

اولین واکنشت موقع اعصبانیت؟

فریاد

با مرغ دریا اورانیوم و خسته یک جمله بساز؟

خسته کنار دریا بودم که مرغ با اورانیوم درسته شده دیدم.

دو بیت شعری که خیلی دوسش داری؟

به سراغ من اگر می آیی نرم وآهسته بیا که مبادا ترک بردار شیشه ی نازک تنهایی من.

اگه بخواهی با تونل زمان فقط به یک روز از زندگیت در حال گذشته و آینده سفر کنی آن روز کدام است؟

گذشته

چه رنگی هستی چرا؟

سبز ، چون رنگ بهاره


اگه قرار باشه یه روز از ایران بری کدام کشور را برای زندگی انتخاب میکنی؟

فرانسه

بهترین اس ام اس موجود در این باکس گوشیت؟

دوست دارم با نسیم سحری ؛ شاخه ای از گل یاس ؛ بوته ای از گل مریم ؛ بغلی از گل سرخ ؛ همه را دسته کنم و بسازم سبدی از پر طاووس سپید تا که تقدیم کنم به عزیزی که دلم می خواهد.

اگه قرار باشه سه نفر از آشناهات رو امشب به مهمونی دعوت کنی اون سه نفر چه کسانی هستن؟

پدر ، مادر و خواهرام و برادرم

اگر قرار بود کسیرو ملاقات کنید؟

بهترین دوستم رو

اگر قرار بود یک جمله از لغت نامه زندگیت حذف کنی اون کلمه چیه؟

تنهایی و ترس


اسم دیگه برای وبلاگت؟

همه ی زندگی من


خودت رو شبیه چه میوه ای میدونی؟

هلو
سه خصوصیت اخلاقی بدت؟

عصبی ؛ حساس و تند خو


کاشکی..................آقا امام زمان (عج) ظهور می کرد.

مرسی از دوستای خوبم مامان پرهام جون و نیسم عزیزم مامان ملودی که منو به این سرگرمی دعوت کردند.

منم مامان رومینا

مامان ریحان عسلی

مریم طلایی

مامان امیر مهدی رو به این سرگرمی دعوت می کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مریم--------❤
14 خرداد 92 18:48
سلام مامان فاطمه جون
مرسی که م و هم دعوت کردی به مسابقه اما باید چیکا کنم؟سوالا رو بزارم تو وبم و خودم بهشون پاسخ بدم؟


هی چی سئوالا کپی کن بعد جوابشون بده
مامان امیر مهدی
15 خرداد 92 18:41
مرسی از دعوتت شرکت کردم


خواهش می کنم
مامان رومینا
16 خرداد 92 10:47
منم جواب دادممرسی از دعوتت


خواهش می کنم.
ستایش*مامان محمود
18 خرداد 92 15:02
سلام هلوجان
من در این لحطه موافقت خودمو باقراوبلاگی اعلام میکنم


هر وقت بقیه هم اعلام موافقت کردند زمان و مکانش رو مشخص می کنم.
مامان سارا
18 خرداد 92 17:33
سلام عزيزم.شرمنده كه نميتونم زود به زود بيام و به شما دوستاي گل و بامعرفتم سر بزنم .منم خوشحال ميشم ببينمتون
هر وقت قرار گذاشتين به سيما بگين بهم خبر بده لطفا ببخشيداااااااااااااا ايشالا از خجالتون در بيام


خواهش می کنم من از بازدید کنندگان خاموش وبلاگت هستم همیشه می آم و با پست قدیمی روبرو می شم ووقتی پست جدید می بینم بسی خوشحال می شوم.
چشم حتما" به سیما می گم بهت خبر بده.
مادر کوثر
19 خرداد 92 9:34
سلام مامانی جالب بود
مریم--------❤
19 خرداد 92 14:47
سلام بیو یه پست نادوم
مریم--------❤
19 خرداد 92 14:49
او مومان یه فاطمه یه دیگن
مامان آرینا مو فرفری
19 خرداد 92 16:03
جالب بود عزیزم.
مریم--------❤
19 خرداد 92 18:39
؟؟؟؟خو چه ربطی داشت؟ معلومه که تو دعوتوم کردی
مریم--------❤
19 خرداد 92 18:43
سلام میگوما حالا ماموریتت این که ای روزا همش مو اذیت کنی اتفاقا اگر مطلب کامل میخوندی می فهمیدی که نوشتوم چهارشنبه تولد دعوتوم
مریم--------❤
19 خرداد 92 18:43
سلام میگوما حالا ماموریتت این که ای روزا همش مو اذیت کنی اتفاقا اگر مطلب کامل میخوندی می فهمیدی که نوشتوم چهارشنبه تولد دعوتوم
مریم--------❤
19 خرداد 92 19:04
ایم آدرس وب مومانش:http://tateneh.niniweblog.com/ حتی میتونی بری و ببینی که از طرف مو دعوت شده
تارا
20 خرداد 92 11:31
این روزا بارونی بودم الان بهترم با پست جدید آپم
مریم
21 خرداد 92 15:18
سلام
شوخی کردوم
حالا تو به گلی خوت ببخش


تا فکرام بوکونوم
رها
21 خرداد 92 21:50
ممنون عزیزم که به وبم سر زدی میشه عکس فاطمه جون و بگذاری .....آخه خیلی دلم می خواد این شیطونک وببینم.....
منم شمارولینک کردم


عزیزم عکساش که هست . قراره فردا دوتا از دوستای وبلاگی رو ببینم . ازش عکس می گیرم و عکس جدید می ذارم.
مامانی درسا
22 خرداد 92 2:52
عزیزم خوبید ؟؟؟؟؟ خیلی وقته بهتون سر نزده بودم دلم واستون یه ریزه شده بود دوستتون دارم
مریم--------❤
22 خرداد 92 10:21
میگوما نه به گلی خوت شک داری
مریم--------❤
22 خرداد 92 10:29
احتمالا جعمه راهی بوشهریمآخه با ماشین شخصی میایم
مریم--------❤
22 خرداد 92 10:29
سوغاتی هم سیتو هوای خش ماروم
مریم
22 خرداد 92 10:47
خصوصی
علی
8 تیر 92 14:23
خیلی جالب بود راستی ارزوت واسه دختر بود یعنی بزرگترین ارزوت اینه خوب این جوری بود چرا نگفتی سلامتی خانوادام واسم جالب بود ببخشید فضولی کردم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد