نان پنجره ای
چند روز پیش رفتم خونه همسایمون داشتند راجع به نون پنجره ای صحبت میکردن .
یاد دوره راهنمایی افتادم ،وقتی کلاس دوم راهنمایی بودم اون موقع یه کتابی داشتیم به اسم حرفه و فن ، توی اون کتاب بافتنی ، خیاطی البته فن اولیه خیاطی یعنی انواع کوک زدنا؛ جا دکمه و چیزای دیگه ازجمله آشپزی هم بود .
یادم می آد ما سالاد الویه و نون پنجره ای تو مدرسه درست کردیم چقدر هم خوشمزه بود هنوز مزه اش زیز دندونمه همه ی بچه ها با همکاری هم اونا رو درست می کردیم.
یادش به خیر چه روزایی بود دیگه اون روزای خوب بر نمی گرده .
خلاصه من تصمیم گرفتم نون پنجره ای درست کنم اول رفتم قالبش رو خریدم و بعد دستور تهیه اش رو از تو اینترنت گرفتم و امروز ظهر که فاطمه خواب بود مشغول درست کردنش شدم .
آخه اگه فاطمه بیدار بود محال بود بذاره من نون پنجره ای درست کنم چون اونم می خواست به قول خودش کمک کنه
بچه ام یه چیزی یاد گرفته هر وقت که بهش می گم مامان این کار تو نیست می گه مامان مگه نمی دونی خاله شادونه گفته به ماماناتون کمک کنید می گم چرا اون گفته ولی نه تو این کارا اگه تو می خوای به من کمک کنی برو اتاقت رو مرتب کن می گه مامان من خسته ام نمی تونم خودت برو مرتب کن ولی حالا بذار که الان کمکت کنم .
ولی چون سابق داره بهش اجازه نمی دم آخه یه بار می خواستم کیک درست کنم اومد کمکم کرد ولی چشتون روز بد نبینه خانم اومدهمزن رو توی ظرفی که تخم مرغ و شکر مخلوط کرده بودم ول کرد و کاسه افتاد توی آشپزخونه و بقیه اش رو خودتون تصور کنید. تا چند روز آشپزخونه بوی تخم مرغ می داد باوجو اینکه تمیز کرده بودم ولی بوی زخم تخم مرغ می اومد.
اینم کارخرابیهای فاطمه .اما امروز خواب بودواذیت نشدم.
حالا بیاین بریم ادامه مطلب رو ببینیم.