فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

یک روز خوب

1392/1/15 17:36
نویسنده : fateme
445 بازدید
اشتراک گذاری

روز 12 فروردین صبح رفتیم خونه آقا جون ؛ ناهار اونجا بودیم . بعد از ظهر رفتیم دلوار ؛ یکی از روستا های استان بوشهر و زادگاه رئیس علی دلواری .

اول رفتیم موزه رئیس علی دلواری من چون فاطمه خواب بود نتونستم پیاده بشم و توی ماشین موندم .بعد هم رفتیم ساحل دلوار . روی هم رفته روز خوبی بود .

وقتی بر گشتیم عمه زری گفت بریم خونه عمه اینا و ما همگی رفتیم اونجا . عمه برای شام ماکارونی درست کرد . تا ساعت حدودا" یک شب اونجا بودیم . خیلی خوش گذشت .

خونه آقا جون

دلوار (چند تا غرفه اونجا بود که یه دوری هم اونجا زدیم)

رومینا جون هم که باید به زور نگهش بداریم تا بتونیم یه عکس ازش بگیریم

 

غروب ساحل دلوار

فاطمه و پونه

 

خونه عمه زری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ریحان عسلی
16 فروردین 92 0:39
mo az baza cheiy ke kenar moze barpa mishe ye album kheridom ke khaili 2usesh darom
ey jonom zhe3te ba kolasho
makrunim nuhe junetun


غرفه های کنار خونه ی رئیس علی برداشته بیدن . امسال کنار دریای دلوار غرفه ناده بیدن .
علی
16 فروردین 92 1:10
خوش حالم که بهتون خوش گذشته

چه خبر از اقا جون؟؟؟

خوبن خداروشکر فعلا؟؟؟

ایشالله سلامتی کاملشونوبه دست بیارن

خاله میخوام دوترم مهمان بگیرم نمیدونین باید دقیقا چی کارا بکنم؟؟

برات کامنت گذاشتم.

علی
16 فروردین 92 1:12


اهای اجی فاطمه قدر بابامامانتو بدون ها

خدا خیلی دوست داره

راستی خوش به حالتون دریا کنارتونه

دلم سوخت

رفتین یاد منم باشین




به خدا تو فکرت بودم . کنار ساحل اونجایی که نوشتم سیزده بدر با نی نی وبلاگ اسم تو رو هم نوشتم ولی متاسفانه شن اون قسمت خیس بود و زود پر آب می شد و نتونستم ازش عکس بگیرم.
مریم--------❤
16 فروردین 92 22:51
عکسها خیلی عالی بود و معلوه که حسابی خوش گذشته
راستی ما هم دلوار بودیمپارک ساحلی و سال باشی هم رفتیم


انشاالله به شما هم خوش گذشته باشه.
♥ مامي ملودي جون ♥
18 فروردین 92 10:31
فداي اون ژستات بشم من . خيلي نازي
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد