فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

بدون عنوان

1392/7/3 23:20
نویسنده : fateme
294 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح منو فاطمه خواب موندیم و فاطمه نتونست بره مدرسه.

ساعت 9:30 دقیقه بود که فاطمه منو صدا زد و گفت مامان مگه نمی خوای بریم مدرسه . یک مرتبه از خواب بلند شدم و ساعت رو که نگاه کردم گفت ای وای مامانی خوابمون برده . خلاصه امروز فاطمه  اولین غیبت مدرسه اش رو خورد. اونم به خاطر خواب موندن مامانش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان ریحان
4 مهر 92 2:30
سلام ههههههه چه با حال تا باشه از این غیبتها
عشق یعنی...
4 مهر 92 9:21
مگه اگه جای فاطمه جون بودم و پا می شدم میدیدم مامانم خواب مونده یه بشکن می زدم و به روی خودم نمی آوردم و منم می خوابیدم
♥ مامی ملودی جون ♥
4 مهر 92 11:03
ای مامانی تابستونی خوش گذشته ها تنبل شدی
بهار
5 مهر 92 23:18
سلام طراحی اختصاصی قالب وبلاگ برای فاطمه جون . http://ghalebe-weblog.blogfa.com
آموزشگاه مراقبت وزیبایی پارمیس زابل
6 مهر 92 11:09
باسلام تمایل به تبادل لینک دارم اگربه وبلاگم سربزنیدونظربدیدسپاسگزارمیشم.
(زهره)مامان فاطمه
17 مهر 92 12:17
ای مامان خوابالووووووووووو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد