تولد مامان
امروز 6 شهریور 91 روز تولد مامانه .
اولین کسی که امروز صبح تولدم رو بهم تبریک گفت همراه اول بود . یه اس ام اس برام فرستاد .
قرار بود امشب منو فاطمه و بابا شام بریم بیرون پیتزابخوریم ویه جشن کوچیک بگیریم ولی متاسفانه برای فاطمه کلاس جبرانی گذاشتن وتا ساعت 9:30 کلاس داره .حالا ببینیم چی می شه اگه تونستیم می ریم واگه هم نشد.............
بعد از ظهر هم میرم خونه آقا جون و کادوهای تولدم رو از خواهرام می گیرم .
آخه ما موقع تولدامون به همدیگه هدیه می دیم .
خوب حالا دوستای عزیزم حدس بزنید چندساله شدم. ؟ به جای علامت سئوال یه عدد بذارید.
اول از همه کادوی فاطمه جون و بابایی ( یه شاخه گل و وجه نقد)
این کیک رو رضا پسر عموی فاطمه زحمت کشیده و برای زن عموش خریده بود حالا بزن به افتخارش اون دست قشنگه رو
این مینی سرخ کن رو خواهرای گلم فرهت و افسانه برام گرفتن
بلوز روخواهرم صدیقه و دامن رو خواهر بزرگم فرشته برام گرفتن
این ظرف خوشگل هم جاری بزرگم (زن عموی فاطمه) زحمتش رو کشیدن
واین کیفم خواهر کوچیکم راحیل جون برام گرفته
دست همتون درد نکنه خیلی زحمت کشیدین