فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهار

خاطرات چیز هایی هستن که هیچ وقت نمیتوان آن ها را فراموش کرد چون در فراموش نشدنی ترین جای ذهن ما هستند

عکس

قبلا" نوشته بودم که 17 آذر عمه بتی سفره حضرت رقیه (ع) داشت . چند تا عکس گرفته بودم که براتون می ذارم. سفره حضرت رقیه(ع) فاطمه و رومینا (عکسشون خوب نشد آخه رومینا نمی نشست) اینم رومینا جون توی حیاط ننه بزرگ فاطمه شال پونه رو پوشید اونم با هزار التماس از پونه جون که شالش رو بده فاطمه سرش کنه اینجا هم کنار دیده و ذوق کرده توی دستش گرفته و داره بهم نشون می ده(کنارـ ک رو با ضمه بخونید یه نوع میوه جنوبه) اینجا هم داشتی شعرهای مهد کودکت رو برام می خوندی ...
17 دی 1391

اتفاقات این چند روزه

سلام دوستای خوبم ؛ خیلی دلم براتون تنگ شده . الان اومدم خونه آقام اینا و از کامپیوتر اونا استفاده می کنم . یه خبر خوب قراره بابای فاطمه برام لپ تاپ بخره ؛ امروز اومد خونه و بهم گفت سفارش دادم تهران قراره فردا بفرسته . واااااااااااااای منو می گی از خوشحالی داشتم بال در می آوردم  دیگه از دست این کامپیوتر راحت شدم که هر روز خراب می شد. تو این مدت اتفاقایی افتاده که سر فرصت همه اش رو براتون تعریف می کنم. فقط همین براتون بگم که تو این دو هفته اخیر فاطمه مریض بود و من هر روز توی این دکتر و اون دکتر بودم . سه دوره آنتی بیوتیک خورد ولی خوب نشد . سه روزه داروهاش رو قطع کردم و دیگه بهش دارو نمی دم. بچه ام خیلی لاغر شده ...
17 دی 1391

تعزیه

امروز صبح با فاطمه رفتیم روضه خونه همسایه آقا جون اینا. ظهر هم نذری غذا دادن . منو فاطمه غذامون رو برداشتیم و رفتیم خونه آقا جون. نذری زرشک پلو با مرغ بود. برای آقا جون اینا هم شکر پلو (شیرین پلو) با قیمه بوشهری آورده بودن . ناهار اونجا موندیم چون بعد از ظهر می خواستم فاطمه رو ببرم تعزیه. ساعت 4 بود که با هم رفتیم تعزیه نگاه کنیم . از مسجد همراه با سینه زنها راه افتادیم تا به محل تعزیه رسیدیم . سه تا شتر آورده بودن که تا صدای طبل می شنیدن می خواستن فرار کنن به خاطر همین اونا رو گوشه خیابون نگه داشتن تا گروه طبل و موزیک رفتن و بعد اونا رو وارد زمین تعزیه کردن. آقا جون در نقش جابر بود وقتی وارد زمین تعزیه شد به فاطمه گفتم...
15 دی 1391

اربعین حسینی

اربعین سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) و 72 تن از یاران باوفایش را به تمام شیعیان جهان تسلیت عرض می گویم. ...
14 دی 1391

بدون عنوان

روز جمعه سوم آذر 8محرم: دربوشهر روز 7محرم گهواره علی اصغر درست می کنن و روز هشتم اهالی محل جمع می شن و گهواره علی اصغر (ع) رو تو کوچه های اطراف محله  دور می دن و هر خونه ای که بچه داره و نذر کرده که بچه اش رو توی گهواره بذاره .گهواره رو توی حیاطشون می برن و بچه رو توی گهواره می خوابونن و یه نفر براش لالایی می خونه . صاحب خونه هم شیرنی و یا پول نقد .هر چیزی که نذر کرده باشه به اونی که لالایی می خونه می ده . در آخر پولها یی روکه جمع کردن به بانی مسجد میدن برای خرج مراسم عزاداری. آقا جون چون بانی مسجد است.برای عزادارا ناهار درست می کنه و ظهر برای خوردن غذا به خونه آقا جون می آن . که مامان جون زحمت کشیدن پخت غذا رو می کشه.ماما...
10 آذر 1391

همایش علی اصغر(ع) روزشیرخوارگان حسینی

امروز توی بوشهر روز شیرخوارگان حسینی بود. من و فاطمه مثل هرسال در این مراسم شرکت کردیم. آخه من نذر دارم که هرسال فاطمه لباس سبز بپوشه و به این مراسم بریم. شش سال پیش من در این مراسم شرکت کردم و همون سال خیلی التماس علی اصغر (ع) کردم که به من فرزند صالح و سالمی بده . یادم می آد اون روز خیلی گریه کردم و حالم بد شد طوری که بعد از مراسم همون جا نشسته بودم و نمی رفتم . دوست نداشتم که از اون حال و هوا بیرون بیام . سال بعد من فاطمه رو باردار بودم و باز هم در این مراسم شرکت کردم با وجود اینکه استراحت مطلق بودم ولی چون نذر کرده بودم به این مراسم رفتم که از علی اصغر( ع) تشکر کنم . چون به واسطه ائمه (ع) بود که خدای مهرب...
1 آذر 1391

شب اول محرم

امشب شب اول محرمه. مثل هر سال عمه روضه داره . روضه عمه 10 شب اول محرمه . 5 شب هم نذر زن عمو مهناز و 3 شب هم نذر عمه زری و 2 شب هم نذر من. کلا" بیست شب اول محرم خونه عمه روضه است. امسال عمه زری 5 شب به روضه اش اضافه کرده یعنی بیست و پنج شب روضه داریم. انشاالله امام حسین (ع) این مراسما رو از ما قبول کنه. عمه توی این شبها سفره حضرت رقیه (ع) می اندازه . شب هفتم گهواره علی اصغر درست میکنه. و مراسم  حجله قاسم میذاره . توی این شبها خیلی ها حاجت گرفتن و هر سال که نذر می کنن سال بعد حتما" می آن و نذرشون رو ادا می کنن. انشاالله همه حاجت روا بشن . به قول ما بوشهریا مورواتون همه ساله باشه. ...
25 آبان 1391

محرم آمد

السلام و علیک یا ابا عبدالله قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد الان به وب یکی از دوستان سری زدم دیدم یه پست برای محرم گذاشته . گفتم منم بیام ویه پست بذارم. ...
19 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار می باشد