بدون عنوان
امشب شام دعوت عمو صادق دوست بابا بودیم .مارو برد زیتون و پیتزا خرید.
البته دیر بهمون خبر داد و من روزه بودم و افطار کرده بودم ولی چون عمو محسن دوست بابا باخانمش و دخترش اومده بودن ما هم باید با باباجونت میرفتیم
خیلی حیف شد چون من سیر بودم و نمی تونستم چیزی بخورم . به خاطر اینکه عمو صادق ناراحت نشه یه دونه قارچ سوخاری خوردم .جاتون خالی خیلی خوشمزه بود.
این پیتزا وقارچ سوخاری
مبینا و فاطمه
فاطمه در حال خوردن پیتزا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی